همه فهمیدند بجز رسول خدا (ع) ؟!

حفصه:
عن ابن عمر قال : دخلت علىّ حفصة فقالت : أعلمت أنّ أباك غير مستخلف؟قال : قلت : ما كان ليفعل .قالت : إنّه فاعل .قال ابن عمر : فحلفت أنّي أكلّمه في ذلك . فسكت ، حتّى غدوت ولم أكلّمه .قال : فكنت كأنّما أحمل بيميني جبلاً ، حتّى رجعت فدخلت عليه ، فقلت له : إنّي سمعت ، الناس يقولون مقالة فآليت أن أقولها لك ، زعموا أنّك غير مستخلف ، وأنّه لو كان لك راعي إبل ، أو راعي غنم ثمّ جاءك وتركها رأيت أن قد ضيّع ، فرعاية الناس أشدّ
 حفصه به عمر گوشزد مى‏كند كه كسى را به عنوان جانشین خود معیّن كند و به دنبال آن عبداللّه فرزند عمر  به پدرش مى‏گوید : اگر چوپان تو ، شتران و گوسفندان را بدون سرپرست رها كند ، به وى اعتراض خواهى كرد كه چرا باعث نابودى آن‏ها گردیدى؟ پس به فكر این امّت باش ! و كسى را به‏عنوان خلیفه براى آنان تعیین كن! چون رعایت حال این امّت از مراعات وضع شتران و گوسفندان لازم‏تر است .
 صحیح مسلم - كتاب الإمارة - باب الاستخلاف وتركه - ج3 ص 1455 ح 3400
http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=1&ID=862&idfrom=3471&idto=3472&bookid=1&startno=1
عایشه:
أبلغ عمر سلامي و قل له: لا تدع أمة محمد بلا راع، إستخلف عليهم و لا تدعهم بعدك هملا، فإني أخشي عليهم الفتنة
عایشه به وسیله عبد اللّه بن عمر به عمر پیام مى‏دهد : امّت محمّد را بدون چوپان رها مكن و كسى را به عنوان جانشین تعیین نما ، چون واهمه آن دارم كه آنان گرفتار فتنه گردند .
الإمامة والسیاسة بتحقیق الشیری ، ج 1 ص 42 و بتحقیق الزینی ، ج 1 ص 28
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3671_الامامة-والسياسة-ابن-قتيبة-الدينوري-تحقيق-الزيني-ج-١/الصفحة_25#top
عبد اللّه بن عمر:
وقال عبداللَّه بن عمر لأبيه : لو استخلفت ؟ قال : من ؟ قال : تجتهد فإنّك لست لهم بربّ ، تجتهد ، أرأيت لو أنّك بعثت إلى قيّم أرضك ألم تكن تحبّ أن يستخلف مكانه حتّى يرجع إلى الأرض ؟ قال : بلى . قال : أرأيت لو بعثت إلى راعي غنمك ألم تكن تحبّ أن يستخلف رجلاً حتّى يرجع؟
عبد اللّه بن عمر به ‏پدرش گفت : اگر چنانچه كسى را كه وكیل تو بر روى زمین‏هاى كشاورزى است ، فرا خوانى ، آیا كسى را جایگزین آن خواهى كرد یا خیر؟ گفت : آرى
و پرسید : اگر كسى را كه گوسفندان تو را چوپانى مى‏كند فراخوانى ، كسى را به جاى آن قرار خواهى داد یا خیر؟ گفت : آرى!
الطبقات الکبری لإبن‏سعد - ح 3939
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?bk_no=82&pid=353561&hid=3939
 معاویه:
و همین‏طور ، معاویه كه به قصد گرفتن بیعت براى یزید وارد مدینه شد ، در جمع صحابه و ضمن گفتگو با عبداللّه بن عمر گفت:
إنّی أرهب أن أدع أمّة محمّد صلی الله علیه وسلم بعدی كالضأن لاراعی له
من وحشت دارم ، كه امّت پیامبر را همانند گوسفند بدون چوپان رها سازم و بروم.‏
 تاریخ الطبری ، ج 4 ص 226
http://library.islamweb.net/hadith/display_hbook.php?indexstartno=0&hflag=&pid=157439&bk_no=334&startno=1
الإمامة والسیاسة بتحقیق الشیری ، ج 1 ص 206 ، وبتحقیق الزینی ، ج 1 ص 159
http://shiaonlinelibrary.com/الكتب/3671_الامامة-والسياسة-ابن-قتيبة-الدينوري-تحقيق-الزيني-ج-١/الصفحة_0?pageno=159#top
یک ماجرای جالب:
عالم مستبصر فلسطینی، شیخ محمّد عبدالعال در مصاحبه اي گفت:
روزي در پیاده رو، روبروي مغازه ی یکی از اقوامم نشسته بودم، مغازه ي کوچکی بود. شنیدم که آن شخص به یک نفر از نوه هاي خود امر میکند که به جاي او در مغازه بنشیند، تا نماز عصر را به جاي آورد. من به فکر فرو رفتم، که چگونه یک نفر مغازه خود را رها نمیکند تا به نماز بایستد، مگر آن که کسی را به جاي خود قرار دهد که بتواند حافظ اموالش باشد، حال چگونه ممکن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله یک امّتی را بدون امام و جانشین رها کند؟!! به خدا قسم که هرگز چنین نخواهد بود.

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: